۱۳۸۹ اردیبهشت ۳۰, پنجشنبه

نفرین برا آن خاکی که بهشت تو باشد آقای وکیلی راد

کینه، نفرت، بغض، خشم و چندش تمام وجودم را گرفته. آقای وکیلی راد 18 سال تنها بودی که فکر کنی، فکر کنی و بفهمی که یک دیوانه آدمکش هستی 18 سال تنها بودی تا بفهمی بازیچه بودی تا بفهمی هیچی نبودی، امروز هم هیچی نیستی، بله آوردنت جلوی دوربین تلویزیون خودشان و از تو اعتراف گرفتند که در جهنم بودی و الان در بهشتی، چقدر یاد ابطحی افتادم او هم اعتراف کرد که در توهم بوده و رژیم قاتل جمهوری اسلامی بهشت او بوده و افسوس میخورد که ازین چشمه نور غافل بوده.
فرق تو حضرت آقای آدمکش و ابطحی در این است که او به میل خود دروغ نگفت ولی تو با کمال میل دروغ گفتی.
و اما جناب آقای تروریست بین المللی ایران بهشت تو نیست، این را از آنجا مطمئن باش که یک سالی است برای اربابانت هم جهنم شده و دیری نخواهد گذشت که در آتش این جهنم خواهند سوخت.
و نفرین بر آن خاکی که برای تو بهشت باشد و نفرین بر آن خاک که خون خوارانی چون تو را در پرورش میدهند.
اینجا جای تو نیست وکیلی راد، ایران جای تو نیست

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۵, شنبه

من آن سبزم که رستن را تو آخر بردی از یادم چه ساده هستی خود را به پای سادگی دادم

سلام آقای مهندس میدونم حال و روزتون از ما بهتر نیست اما دیگه نتونستم خودمو نگه دارم، جناب مهندس موسوی عزیز بنده حقیر برای هر اعدامی دلم لرزید و دستم نوشت اما برای این جنایت اخیر آنقدر به قول بچه ها خفن بود که صدای همه دراومد و کار بنده ساده شد و هیچی ننوشتم چون حتی حضرتعالی هم صداتون دراومد اما امروز خبری شنیدم که واقعا دلم به حال شما سوخت واقعا سوخت...
شنیدم این دادستان تازه وارد که بجای اون دادستان متجاوز اومده دهنشو باز کرده و هرچی دلش خواسته گفته، گفته میخواد از تو هم اعتراف بگیره، گفته میخواد صدای تو هم خفه بشه و اگه نشه خودش خفش میکنه، خلاصه گفته داداش موی دماغمون نشو برو پی کارت.
این چیزارو که شنیدم خودمو یک لحظه گذاشتم جای شما آقای مهندس، دیدم خیلی زور داره که تمام این آدما یه روزی زیر بلیط شما بودن حالا تا آخورشون پر شد برات دم درآوردن و شاخ شدن و بدتر از همه اینکه زورتم بهشون نمیرسه.
حاج آقا کروبی هم یادمه یه بار از دست این لاریجانی (ملا نصرالدین) به ستوه اومد و گفت آخه بچه جون زمانی که ما داشتیم انقلاب میکردیم تو داشتی تو بغل مامانت شیر میخوردی حالا چی شده ما شدیم ضد انقلاب تو شدی مدافع انقلاب؟
حالا این حکایت واسه شما هم اتفاق افتاده جناب آقای مهندس عزیز و به نظر من مقصر هم خودتونید که اجازه دادید کار به اینجا بکشه. من کاری ندارم خودتون خوب بودید یا نبودید (که البته به نظر من نبودید) اما به یک چیز ایمان دارم که واقعا دلتون میخواست کشور پیشرفت کنه و همه رو ولو به زور ببرید بهشت، که البته از ساده لوحی شما انقلابیون بود شما فکر میکردید اقتصاد واسه الاغه اما این تئوری شما شکست مفتضحانه ای خورد و نتیجه اش رو دارید میبینید.
حالا این شعر چقدر به حال و روز شما میخوره: من آن سبزم که رستن را تو آخر بردی از یادم*** چه ساده هستی خود را به پای سادگی دادم

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۳, پنجشنبه

آقای لاریجانی! بفرمایید سپاه قدرت ریسک در پروژه ها را از کجا آورده؟

بنده یک سئوال دارم جناب آقای رییس مجلس!
شما فرمایش کردید سپاه رقیب بخش خصوصی نیست بلکه در پروژه هایی که بخش خصوصی توان ریسک کردن ندارد سپاه وارد عمل میشود.
میشود بفرمایید سپاه این قدرت ریسک را از کجا آورده؟ آیا جز اینست که سرمایه های ملی در دست سپاه است و آنرا بدون دغدغه به ریسک میاندازد؟ درست شبیه همین پروژه اتمی مسخره که تمامیت ارضی مملکت را به خطر انداخته؟(از به ریسک انداختن ثروت ملی چیزی نمیگم چون ناگفته پیداست تحریمها چه بلایی بر سر ثروت ملی میاورد)
بله چون پول مردم دست یه مشت مافیا افتاده دیوانه وار دست به هر خطری میزنند و سرمایه مردم را نابود میکنند چرا که نه! پاسخگو که نیستند اسلحه هم که دارند پول یک مملکت هم در دستشان است و بخش اعظم مردم را محارب و دشمن میدانند و از دید آنها مهدور الدم هستند خودشان هم که سعی دارند ابرقدرت جهانی شوند و گور پدر سفره مردم، چرا ریسک نکنند؟ مگر چیزی از دست خواهند داد؟
و شما که باید جانبدار مردم باشید وکیل مدافع سپاه شدید که کمترین ترسی از ریسک کردن نداشته باشند.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۶, پنجشنبه

لعنت بر امامزاده ای که خاطرات الهه ناز مرا مدفون کرد

لعنت بر امامزاده ای که خاطرات الهه ناز مرا مدفون کرد هم لعنت بر او هم بر کسی که او را امام زاده خواند.
ای اهالی عشق و ایمان که خود را الهه ناز میدانید چرا با فریاد با دل من بساز مخالفید؟ چرا با هیچ دل عاشقی نمیسازید؟
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد اما شما در کنار دیرک راهبند الهه ناز را دفن میکنید. آخر چرا به هیچ دل عاشقی رحمی ندارید؟
اینکه به هیچ دل عاشقی رحم ندارید چیز عجیبی نیست اما چرا قبر عاشق نوازان را در هم میدرید؟
لعنت بر شما که الهه ناز را زیر چکمه استبداد مدفون کردید لعنت بر شما و بر امام و امامزاده ای خاک تربتش الهه ناز مرا بی نشان کند. لعنت بر امامزاده طاهری که نوای عشق را زیر خاک دروغین خود مدفون کند و ایمان دارم آن امامزاده نه تنها طاهر نیست که بلکه آلوده است، آلوده به خون دل عاشقان.
دلم پر درد است آن مقبره آرامگاه دلم بود اما دیگر نیست شکایت کجا برم که خدای را هم در پستوی خانه نهان باید کرد.