تویی که نام مادر بر خود نهادی که 4 سال با کینه شبت را به صبح و صبحت را به شب دوختی بر تو نشاید نام مقدس مادر که برامده از مهر است نهاد و بر تو که امروز قاتل فرزندانت هستی نشاید که اسم انسان نهاد بله تو قاتلی و جرم شنی تو قابل مقایسه با جرم بهنود نیست او زمانی که احسان را کشت هیچ کینه ای نداشت و اگر احسان نمیمرد چه بسا امروز آنها دوستان صمیمی هم بودند اما تو اگر بهنود را نمیکشتی تا ابد کینه اش را در سینه داشتی.
بدان که تو که توانستی در کمال خونسردی جوانی را بقتل برسانی یک انسان خطرناکی نه بهنود که در اثر احساسات و در نزاع کسی را کشت .
تو گفتی با کشتن بهنود به آرامش رسیدی اما بدان ازین به بعد جهنم زیر پای توست و دیگر اثری از آرامش را نخواهی دید چون تو نه مادری نه انسانی، تو جلادی، میرغضبی، کسی که میتواند صندلی از زیر پای انسانی بکشد تا او را حلق آویز کند.
و تو مختصر جلاد هرگز روی آرامش را نخواهی دید.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
خیلی زیبا نوشتین ننگ به این نازن و نامادر باد نفرین بر او که چند شب است خواب از چشمان همه ما گرفته.
پاسخحذفaon madar nest har kasi bacheh dar shod dalel
پاسخحذفnadar ke nam madar be roy ao gozashteh shavad in nazan ya namadar hech fekr kard ke dar doran nojavane va na balegh etefagh aoftadeh va az on gozashteh ao ke madar nadasht pas chera baray ao madari nakardi ta
ky ma irani ha dar lavay mazhab va be nam
khoda kolah sharee sareh khod megozareem
in ha ahremanani besh nestand
تاسف به قلب سرشار از کینه این زن
پاسخحذفچیز دیگهای نمیتونم بگم